به گزارش مشرق، همین برانکو ایوانکویچ ملقب به پرفسور را بد بدرقه کردیم و چنان کردیم که او تا سالها به ایران نیامد. در قراردادش نوشته بودیم که مالیات برعهده ایران است، درست یا غلط این ماجرا به این کروات مربوط نبود اما بدهی مالیاتی وی را پرداخت نکردیم تا او ممنوع الورود که نه، ممنوع الخروج باشد.
صرف نظر از بندهای قرارداد، حتی پیش از تصمیم مسئولانی که استعفا داده بودند و شاید هم در پی اختلاف رئیس فدراسیون و وزارت ورزش، برکنار شده بودند، خیلی از ما ایرانیها حتی شخص عادل فردوسی پور گزارشگر دیدار آخر ایران در جام جهانی به نمایندگی از بسیاری مردم ایران فریاد زد: «خداحافظ برانکو، خداحافظ جام جهانی».
همین برانکو که خیلی از ایرانیها دوست نداشتند قیافه او را ببینند اما چند سال بعد شد بهترین مربی خارجی تیم ملی در نظر سنجی های مردم. حالا همان مربی شده محبوب و مقبول همه مردم ایران که کارش را قبول دارند.
آیا دوباره روزی میرسد که بگویند برانکو باید برود؟ آینده را نمیدانیم اما گذشته ما مملو از این تغییرات سریع است. برانکو امروز میلیون ها تبریک و احسنت دارد، اما نمیداند که سال آینده هم چنین شرایطی دارد؟
او در جام جهانی هم بد کار نکرده بود. نتایج او با وجود مصدومیت جباری، مهدوی کیا، کریمی و ... بد که نبود هیچ، خوب هم بود. ما سه بر یک به مکزیک باختیم و در نیمه اول اصلا نشانی از ضعف نداشتیم، در نیمه دوم ما از نظر بدنی مقابل تیمی فوق العاده کم آوردیم، تیمی که چند ماه بعد با همه بزرگانمان با مربیگری امیر قلعهنویی چهارگل از آن دریافت کردیم بدون گل زده. به پرتغال هم دو بر صفر باختیم و البته صحنههای به یاد ماندنی از آن به جا ماند و البته با آنگولا هم مساوی کردیم.
با این وجود چنان توقع را برخی از مسئولان بالا برده بودند که این به مثابه شکست بزرگی قلمداد شد. امروز برانکو هنوز صدرنشین نیست، هنوز قهرمان لیگ نیست و البته که تیمش عالی بازی میکند اما همین برانکو اگر قهرمان نشود دوباره با تغییر فاز مواجه میشود.
به نظر میرسد برای تایید یا تکذیب یک مربی باید آرامتر و کارشناسانهتر عمل کنیم تا دوباره مربی را که خوب هم هست به سادگی از دست ندهیم. این مشکلی است که برانکو با خود حمل میکند و آن را تا آخرین روز در ایران با خود خواهد داشت. مشکلی منشعب از احساساتی بودن که متر و معیار ما را تبدیل کرده به سفید و سیاه.
رنگ خاکستری نداریم، حالا برانکو سفید شده و قهرمان، فردا اما ممکن است سیاه شود و ضد قهرمان؛ با همین سرعت.
صرف نظر از بندهای قرارداد، حتی پیش از تصمیم مسئولانی که استعفا داده بودند و شاید هم در پی اختلاف رئیس فدراسیون و وزارت ورزش، برکنار شده بودند، خیلی از ما ایرانیها حتی شخص عادل فردوسی پور گزارشگر دیدار آخر ایران در جام جهانی به نمایندگی از بسیاری مردم ایران فریاد زد: «خداحافظ برانکو، خداحافظ جام جهانی».
همین برانکو که خیلی از ایرانیها دوست نداشتند قیافه او را ببینند اما چند سال بعد شد بهترین مربی خارجی تیم ملی در نظر سنجی های مردم. حالا همان مربی شده محبوب و مقبول همه مردم ایران که کارش را قبول دارند.
آیا دوباره روزی میرسد که بگویند برانکو باید برود؟ آینده را نمیدانیم اما گذشته ما مملو از این تغییرات سریع است. برانکو امروز میلیون ها تبریک و احسنت دارد، اما نمیداند که سال آینده هم چنین شرایطی دارد؟
او در جام جهانی هم بد کار نکرده بود. نتایج او با وجود مصدومیت جباری، مهدوی کیا، کریمی و ... بد که نبود هیچ، خوب هم بود. ما سه بر یک به مکزیک باختیم و در نیمه اول اصلا نشانی از ضعف نداشتیم، در نیمه دوم ما از نظر بدنی مقابل تیمی فوق العاده کم آوردیم، تیمی که چند ماه بعد با همه بزرگانمان با مربیگری امیر قلعهنویی چهارگل از آن دریافت کردیم بدون گل زده. به پرتغال هم دو بر صفر باختیم و البته صحنههای به یاد ماندنی از آن به جا ماند و البته با آنگولا هم مساوی کردیم.
با این وجود چنان توقع را برخی از مسئولان بالا برده بودند که این به مثابه شکست بزرگی قلمداد شد. امروز برانکو هنوز صدرنشین نیست، هنوز قهرمان لیگ نیست و البته که تیمش عالی بازی میکند اما همین برانکو اگر قهرمان نشود دوباره با تغییر فاز مواجه میشود.
به نظر میرسد برای تایید یا تکذیب یک مربی باید آرامتر و کارشناسانهتر عمل کنیم تا دوباره مربی را که خوب هم هست به سادگی از دست ندهیم. این مشکلی است که برانکو با خود حمل میکند و آن را تا آخرین روز در ایران با خود خواهد داشت. مشکلی منشعب از احساساتی بودن که متر و معیار ما را تبدیل کرده به سفید و سیاه.
رنگ خاکستری نداریم، حالا برانکو سفید شده و قهرمان، فردا اما ممکن است سیاه شود و ضد قهرمان؛ با همین سرعت.